۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه

يک لحظه غفلت

کودک در يک چشم به هم زدن از تخت افتاد به زمين
زمين خوردنش صداى ترس آورى داد

مادر قلبش از درد فشرده شد و پدر دويد و کودک را در آغوش کشيد
کودک پس از لحظاتى گريه نگاهش به تابلوى ديوار گره خورد

مادر دلش به درد آمده بود و ياد آن لحظه غفلت عزابش ميداد
پدر دلدارى ميداد: به خير گذشت ٠٠٠٠٠
او مادر شده بود و دنياى درد و عشق به او خوش آمد گفت
کودک دستش را دراز کرد و در آغوش مادر امنيت را تجربه کرد٠

هیچ نظری موجود نیست: