۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه

دروغ ممنوع


مسئولیت پذیری از تکامل انسانی است و کسانی که آنرا نمی پذیرند نیاز به رشد دارند

هر چند همیشه انتخاب دست ما نیست و گاهی‌ در بازی زندگی انتخاب میشویم اما مادامیکه مسئولیت پذیر شویم وارد دایرهٔ رشد و تکامل شده ایم

شعار سبز انتخابات را دوست داشتم " دروغ ممنوع" و " من رای میدم"

احمدی نژاد با دروغ هاش مردم را وارد یک اتحاد جالبی کرد


۱۳۸۸ خرداد ۱۸, دوشنبه

تابستان


یک گیلاس یک زردالو یک هلوی خنک که روشون قطره‌های رطوبت نشسته روی میزن اونها به من نگاه می‌کنن من به اونها

گیلاس رقابت را میبره و اول از هم خورده میشه بعد هلو و بعد زردالو

حالا من کی بشم خوراک اونا تو چرخهٔ طبیعت بعدا بهتون میگم :)

سوسویی در مورد انتخابات


انتخابات این دوره به من داره ثابت میکنه که چه قدرتی دارن این رسانه ها

تا دو روز پیش از هیچ کس و هیچ شور انتخاباتی خبری نبود، حالا یکهو آهنگ‌هایی‌ که یک دوره به خاطرش کشته شدن آدم‌ها و یا به خاطره نجات جونشون تبعید شدن می‌شه متن تبلیغ انتخابات فلان منتخب که یار امام بوده

مردم ما حافظه ضعیفی دارن... ولی خوب انتخاب‌های جلوی راهشون هم برای الترناتیوهای دیگه خیلی سخته یا اصلا انتخابشون نیست

من هویت ایرانی بودنم را از دست دادم و انسانم آرزوست

هر چه که بشه انتخابات از نوع ایرانی و به هیچ استانداردی نمیخوره

غیر از این بود جای تعجب بود

اما برام جالبه که همیشه تو این دوران انتخابات آدم ها بر اساس جایگاه اجتماعی و مناسباتشون با جامعه پشت یک چهره انتخاباتی را میگیرند و تنها احساس مشترک برای همه رای دهندگان آرزوی تغیر برای بهتر شدن مگر کسانی که به وضع کنونی عادت کردن

اولین جرقه, جرقه امید



کودک از در تا پنجره راه آمد بدون کمک مادرش
او موقعیت مادر را با حس قوی کودکانه ش درک کرده بود و برای مادر شیرین کاری میکرد تا او را بخنداند
اولین جرقه امید ظاهر شد
پیژامه پدر همراه وسایل دیگر به خانه جدیدشان رفته
مادر پیژامه را بغل کرد و خوابید
کودک نگاهی به پیژامه انداخت و بی‌ اعتنا عروسکش را به بینی‌ ش مالید تا خواب ش ببرد
در دور دستها سگی پارس میکرد

۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

کاخ مقوایی



دوست نداشت وقتی که مجبور شد بی‌ خانمانی را تجربه کند
ملکه کاخ مقوایی لبخندی سرد به لب داشت ولی در دل میگریست

۱۳۸۸ خرداد ۱۶, شنبه

آگاهی‌


حس نوشتن از اعماق دل به  سطح وجود می‌رسد

و نثر موزنی را میوه میدهد در جهت ارتقا روح...

شاید آگاهی‌ نزدیک است 

 

قضاوت


او یک مادر است

و این به تنهایی کافیست تا انگیزه ایی باشد برای زیستن ... لبخند و عشوهٔ کودک جبران کم لطفی‌های زمانه را

میکند

صداقت در تنگناست و او از قضاوت کردن میگریزد

ندایی به او میگوید که در لحظه بمان - هیچ  جا نرو تا پرنده‌ای که مدتهاست در قفس است آزاد گردد و به سوی تو کوچ کند

او مکان اسکانش را تمیز می‌کند و همانند پرنده آماده پرواز است 

۱۳۸۸ خرداد ۱۵, جمعه

وصف جدایی





بهترین شعر در وصف جدایی خداحافظی است و نگاهی  عمیق و دلگیر که خاطرات را مرور میکند و آنها را بدون قافیه در مثنوی زندگی رها میکند